قدس آنلاین: دوازدهم محرم به روایتی مصادف است با سالروز شهادت امام سجاد(ع) که اگر چه در صحنه کربلا حاضر بود اما به خواست و حکمت الهی در آن واقعه جانگداز به شهادت نرسید تا پیامبر نهضت حسینی و امام بر حق شیعیان پس از پدر بزرگوارش باشد. حجتالاسلام دکتر محمدباقر پورامینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با ما به بازخوانی فرازهایی از زندگی و سیره علی بن الحسین امام زینالعابدین(ع) پرداخته است که در ادامه میخوانید.
چگونگی زنده ماندن امام سجاد(ع) در عاشورا
حجتالاسلام پورامینی درباره حکمت بیماری امام سجاد(ع) در نهضت کربلا، میگوید: این طور که در روایتها موجود است بیماری امام زینالعابدین(ع) از عصر تاسوعا آغاز شد و گزارشهای تاریخی به این بیماری سخت در شب و روز عاشورا گواهی میدهند. شیخ مفید این سخن را از امام سجاد(ع) نقل میکند که «امام حسین(ع) نزدیک غروب تاسوعا یاران خود را جمع کرد. من با آنکه بیمار بودم، نزدیک رفتم تا سخنان پدرم را با ایشان، بشنوم». همچنین امام سجاد(ع) در گزارش خود از شب عاشورا به بیماری خود اشاره کرده و فرموده است: «من در آن شبی که فردای آن پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمهام زینب(س) نیز نزد من بود و از من پرستاری میکرد».
او تصریح میکند: حفظ امام زینالعابدین(ع) به عنوان حجت خدا پس از سومین امام، مشیت الهی بود تا زمین لحظهای بدون حجت خدا نباشد و در سایه او جایگاه امامت تداوم یابد. روایتهای بسیاری بر ضرورت وجود حجت الهی در عالم گواهی میدهد و پیشوایان معصوم تأکید دارند که زمین از امام خالی نمیماند و حجت الهی در زمین هست تا حلال و حرام شناخته شود و مردم به سمت خداوند راهنمایی شوند و نکته مهم اینکه اگر امامی نباشد، حق از باطل شناخته نمیشود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این پرسش که وقتی عهدهدار شدن منصب امامت توسط علی بن الحسین(ع) قطعی بود و زنده ماندن آن حضرت ضرورت داشت، چرا ایشان، امام حسین(ع) را در کربلا همراهی کرد، میگوید: در پاسخ به این پرسش میتوان به مواردی اشاره کرد؛ نخست اینکه تخلف از این حرکت الهی برای هیچ کس شایسته نبود و امام حسین(ع) به صورت عمومی و خصوصی از همگان دعوت به عمل آورد و فرمود هر که تخلف کند و باز ماند به فتح و رستگاری نمیرسد. دیگر اینکه یکی از علل همراهی امام سجاد(ع) و حتی خاندان امام(ع) پیشگیری از دستگیری آنان و ممانعت از خطرهایی بود که احتمال داشت بر جان آنان وارد شده و حتی قیام امام حسین(ع) را به مخاطره اندازد. سید ابن طاووس به این نکته اشاره دارد و مدعی است احتمال میرفت که یزید بن معاویه آنان را دستگیر کند و سپس عواقب شوم و رفتارهای زنندهای پیش بیاید که امام حسین(ع) را از جهاد و شهادت بازدارد. از این رو همراهی امام سجاد(ع) و سایر خاندان، اقدامی پیشگیرانه برای حفظ سلامت خاندان بود و توطئه یزید و کارگزاران زشتسیرت او را در دستگیری اهل بیت(ع) و آزار ایشان برای تهدید امام حسین(ع) خنثی کرد.
نقش حضرت زینب(س) در مقدمه پس از عاشورا ممتاز و ماندگار است
او میافزاید: امام سجاد(ع) در قامت یک مجاهد فی سبیلالله در روز عاشورا حضور یافت و با آنکه بیمار بود، وارد معرکه شد و مجروح گشت. دیگر اینکه حماسه کربلا دو بخش داشت؛ بخش نخست آن را امام حسین(ع) تا عصر عاشورا رهبری کرد و بخش دوم آن حماسه از عصر عاشورا و در کوفه و شام به انجام رسید که تثبیت، نشر و اثربخشی این حماسه در گرو حضور و سخنان روشنگرانه امام سجاد(ع) بود؛ البته در مقدمه پس از عاشورا و روزهای اقامت در کوفه، نقش برجسته حضرت زینب(س) ممتاز و ماندگار است.
دکتر پورامینی در توضیح همخوانی گزارشهای تاریخی با نقش امام سجاد(ع) در عاشورا نیز بیان میکند: در عصر عاشورا همه یاران امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسیدند و از فرزندان جز علی بن حسین(ع) باقی نمانده بود که ایشان نیز در آن هنگام بیمار بود و نمیتوانست بجنگد. آن گونه که قاضی نعمان مغربی، بزرگترین فقیه اسماعیلیه نیز گفته است امام سجاد(ع) به دلیل بیماری شدیدی که داشت، نمیتوانست پیکار کند. به هر حال آنچه قطعی است امام حسین(ع) بر زنده ماندن علی بن حسین(ع) اصرار داشت و حتی او را از معرکه جنگ نیز عقب راند. از این رو میتوان نخست به تلاش امام سجاد(ع) در حضور در عرصه پیکار و سپس از بازگرداندن ایشان از میدان توسط سالار شهیدان(ع) سخن گفت.
این استاد حوزه و دانشگاه میگوید: فضیل بن زبیر از محدثان و از اصحاب امام پنجم و ششم که گویا زیدی است در کتاب تسمیه من قتل مع الحسین(ع) به جنگیدن و مجروح شدن امام سجاد(ع) اشاره دارد و گفته است که علی بن الحسین(ع) بیمار بود و در کربلا مجروح شد؛ هنگامی که در برههای از حوادث کربلا حضور یافت و پیکار کرد. بخش دوم را میتوان به تلاش امام حسین(ع) در بازگرداندن فرزند از صحنه پیکار اختصاص داد تا زمین از حجت خدا خالی نماند. علامه مجلسی در جلد ۴۵ بحارالانوار نوشته است: امام حسین(ع) به سمت راست و چپ خود نگریست و کسی را برای یاری نیافت. حضرت علی بن الحسین، زینالعابدین(ع) که مریض بود، خارج شد. ایشان قادر نبود که شمشیر بکشد. امکلثوم به دنبال آن حضرت فریاد میزد: «فرزندم برگرد» ولی ایشان فرمود: «ای عمه، بگذار تا در پیشگاه پسر پیغمبر خدا پیکار کنم». امام حسین(ع) به امکلثوم فرمود: «او را بگیر تا زمین از نسل آل محمد(ص) خالی نماند». در این نقل، اهتمام امام حسین(ع) به زنده ماندن امام سجاد(ع) کاملاً آشکار است و نشاندهنده جدیت حضرت در حیات ایشان پس از خود است.
امام سجاد(ع) اندیشه جبرگرایی ابنزیاد را نقد کرد
مدیر گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص مدت زمان بیماری امام سجاد(ع) نیز تشریح میکند: بیماری امام سجاد(ع) پس از واقعه کربلا تا کوفه ادامه داشت. ابن طیفور در بلاغات النساء با نقل روایتی از بیماری ایشان هنگام ورود به کوفه چنین نقل میکند که علی بن حسین(ع) نحیف و لاغر شده و از بیماری، رنجور بود. همچنین از فردی به نام حذام یا حذیم اسدی چنین گزارش میکند که در سال ۶۱ همان سال شهادت حسین(ع) وارد کوفه شدم. در آن هنگام، زنان کوفه را دیدم که بر سر و صورت خود میزنند و گریبان میدرند. در آن حال علی بن حسین(ع) را که جسمش از بیماری نحیف شده بود، دیدم که با صدایی ضعیف میفرمود: «ای کوفیان، شما بر ما میگِریید!؟ پس چه کسی جز شما ما را کُشت!؟» شیخ مفید نیز گزارش مزبور را از فردی به نام حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ نقل کرده و افزوده غمباری را نیز از کیفیت اسارت امام سجاد(ع) بیان داشته است: از علی بن الحسین(ع) در حالی که بیماری او را لاغر کرده و بند و زنجیر در گردن مبارکش بود و دستهای آن حضرت به گردن مبارکش بسته بود شنیدم که با آوایی بس ضعیف میفرمود: «هان، این زنان بر ما میگریند!؟ پس چه کسی جز مردان ایشان افراد ما را به قتل رسانده است؟».
حجتالاسلام پورامینی در پایان و در تشریح وقایعی که در مجلس ابنزیاد گذشت تا سبب شد این سفاک دستور به کشتن امام(ع) بدهد نیز عنوان میکند: در آن مجلس، امام سجاد(ع) ضمن معرفی خود، با شکوه تمام اندیشه جبرگرایی ابنزیاد که دستاویز ظلمها و توجیهگر تعدیهای بسیار امویان بود را مورد نقد قرار داد و با افتخار از جایگاه شهید و شهادت و اقبال اهل بیت(ع) از شهادت در راه خدا یاد کرد. طبری از حمید بن مسلم گزارش میکند که پیش ابنزیاد ایستاده بودم که علی بن حسین را از پیش وی گذرانیدند و به او گفت: «نامت چیست؟» فرمود: «علی بن حسین». گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» او خاموش ماند. ابنزیاد گفت: «چرا سخن نمیکنی؟» فرمود: «برادری داشتم که او را نیز علی میگفتند و مردم او را کشتند». گفت: «خدا او را کشت». گوید: علی(ع) خاموش ماند و ابنزیاد به او گفت: «چرا سخن نمیکنی؟» گفت: «هیچ کس جز به اذن خدا نخواهد مرد». حمید بن مسلم در ادامه از عصبانیت ابنزیاد و دستور او به کشتن امام یاد میکند. لیکن در این هنگام زینب(س) خود را روی حضرت انداخت و با عتاب فرمود: «ای ابنزیاد، از ما دست بدار. مگر از خونهای ما سیراب نشدهای؟ مگر کسی از ما به جای نهادهای؟ اگر او را میکشی مرا نیز با وی بکش». ابنزیاد در او نگریست، آن گاه گفت: شگفتا از خویشاوندی. به خدا میدانم که دوست دارد اگر آن جوان را میکشم، او را نیز با وی بکشم. آن جوان را واگذارید. این گزارش تصویر زیبایی از حماسه و از خودگذشتگی حضرت زینب(س) را در دفاع از امام سجاد(ع) نمایان میسازد. تلاشی که سبب شد ابنزیاد تهدید خود را برای کشتن امام(ع) عملی نکند.
نظر شما